خیلِ کارها سرم می ریزد و فکر میکنم در این دنیای بی سر و ته کدامش را بکنم که برسم به جایی.بعد یادم می افتد که نمیدانم میخواهم به کجا برسم.که سعادت چیست.که سعادت را در روزهایم گم کرده ام.مثل تو که یک بار در خیابان دیدمت و حالا هر شب میروم که پیدایت کنم.ولی رفته ای.همای بام سعادت به دام ما افتد؟


مشخصات

آخرین جستجو ها